یاده اون روزا بخیر........منو مریم و هانیه ومینا...... ...
همه ساکت بودن ناگهان خری گفت...... ..........این جمله ای بود که مریم خیلی میگفت..........وقتی این جمله رو میگفت همه سعی میکردیم که چیزی نگیم چون خر محسوب می شدیم.... ....آخ آخ آخ آخ.......واسه زمانی بود که پیش هم درس میخوندیم..... ......
هر کی شکلک درآره شکل عروسک درآره......یک.....دو........سه.........اینم یه جمله ای بود که هانیه خیلی تکرار میکرد.... .....بعد از اینکه میگفت هر 4 تایی شکلک در میاوردیم..........وای خدااااااااااااااا چقد خندیدم.......... .......
هانیه بیا بالا............این جمله ای بود که من همیشه پشت تلفن به هانیه میگفتم....... .............
دارم میرم دیگه......این جمله ای بود که مینا همیشه 3-4 ساعت قبل اینکه بره خونشون هی تکرار میکرد ولی نمیذاشتم بره............که منم میگفتم تو فک کن رفتی ولی حالا بشین........
ای بــابـــا این عمره که داره عین برق و باد میگذره....... .....
نظرات شما عزیزان:
|